بعد از ملی شدن صنعت نفت، مصدق، خواستار اختیارات بیشتری شد. برخی از این موضوع با عنوان قدرتطلبی مصدق یاد کردهاند؛ اما واقعیت آن است که این اختیارات جهت مقابله با مشکلات اقتصادی کشور بود که مخالفت شاه را به دنبال داشت
شریف امامی در لژ فراماسونی استاد بود، و البته وابسته به سیاست انگلیس و هم او در آن زمان که بر صندلی ریاست مجلس سنا تکیه زده بود، بصورت یک قطب قدرت در دنیای اقتصاد ایران در آمده بود...
من در آبادان می دیدم که این فرمانفرمائیان که هم کوکاکولا و هم پتروشیمی آنجا در دو کارخانه وسیع در اختیار دارد اصلا مالیات نمی دهد. فشار آوردم از کوکاکولا مالیات بگیرم، گفتند عایدات ندارد....
دولت که با کمبود مسکن و مواد غذایی رو به رو شده بود که علت آن هم عمدتا تورم و ندانم کاریهای اقتصادی خودش بود، کوشید تقصیر را به گردن بخش خصوصی بیندازد.
به گواه تاریخ و خاطرت اکثریت دولتمردان عصر پهلوی، چاپلوسی و تملق یکی از مولفه های بارز تمامی نخبگان سیاسی این دوره می باشد. درواقع نخبگان سیاسی بدون تملق و اظهار عجز و لابه در پیشگاه پهلوی دوم نمی توانستند مدارج ...
شاه انسان باثباتی نبود. توان تصمیم گیری را نیز نداشت. از این لحاظ تفاوت های زیادی با پدر خود داشت. با همه این احوال همچون او مستبد بود. اما پشتش به کسان دیگر گرم بود و به طور ویژه ابرقدرت های خارجی...
از دید یک ناظر بی طرف معروض می دارم که حرکت این گروه ها از انضباط کامل برخوردار بود و سبک آرایش صفها، نمایشات، موسیقی و سرودهای مذهبی دسته سینه زنی، هیچ چیز کمتر از مراسم بزرگ بین المللی که در زندگی ام دیده بودم،...
در رسانه های دولتی چنان وانمود می شد که کودتای آمریکایی- انگلیسی امری قانونی و برای دفاع از کیان کشور بود و بدین ترتیب مصدق و مصدقیان یاغیان این کشور بودند....
وقتی تأکید بر صنعتی کردن گذاشته شد، کشاورزی از رشد بازماند. اختلاف بین درآمد شهری و روستایی از 2 به 1 در سال 1959 به 3 به 1 در 1972 افزایش پیدا کرد. جمعیت شهرهای ایران به سرعت نسبت به خدمات و مسکن رشد پیدا کرد.